مقدمـــه: شيطان پرستي يکي از اعتقاداتي است که برخي به آن پيشينه هزاران ساله ميدهند و دليل آن را نيز پرستش هر موجود داراي قدرت توسط مردمان هزاران سال پيش و يا در نظر گرفتن دو خداي ضد هم يعني خداي خير و شر ميدانند.
شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي كند كه هيچ روزنه اميدي براي آن متصور نيست. به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريك ميگويند. شيطان پرستي حقيقتي را جستجو مي كند كه در اين جهان يافت نمي شود. خود كشي توجيهي اينگونه دارد ، " اگر بپرسي چرا خودت را مي كشي ؟" پاسخ میدهد: مي خواهم به حقيقت برسم و حقيقت در اين دنيا به دست نمي آيد. عمده ترين نشانه شيطان پرستي را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد.
شيطـانپرستـی به چه معنـاست؟
شيطان پرستی به معنی پرستش شيطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسيار قويتر و موثرتر از نيروهای خوب دنيوی همچون خدا است. در شيطان پرستی شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روی زمين، قدرتی به عنوان برترين قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و اين دنيايی را که به عنوان دوزخ برشمرده ميشود را قانونمند میکند. در شيطان پرستی، غير از استفاده از شيطان به عنوان قدرت تاريکی و قدرت مطلق از نيروها و اجنه و روح های پليد و شيطانی نيز برای رسيدن به اهداف خود استفاده میشود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.
تعریف دوم: گروههایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند.
ضرورت انتخاب موضوع تحقیـق
روزگار عجيبی است؛ هر گوشه، در هر خيابان يا بين دوستان را که نگاه ميکنی درباره اين کلمه ميشنوی؛ مخصوصا در بين کسانی که ادعای متالبازی و گوش دادن به موسيقی متال به خصوص سبک بلکمتال را يدک ميکشند.چيزی که الان در جامعه مشاهده ميشود باب شدن شيطان پرستی و انداختن پنتاگرام در گردن است.
بلکمتال Darkthrone ، مريلين مانسن ، نيروانا ، آنتون لاوي، کليساي شيطان ، satanic bible ، آدم خواري ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل يکي از اين کلمات تاکنون شنيدهايد، آدمهاي زيادي را هم ديدهايد که خودشان را طرفدار اين نامها و گروهها ميدانند! موسيقي های آنها را گوش ميدهند ، گاهگاه لباسهاي عجيب غريب ميپوشند، علامتهاي خاصي بين خودشان دارند و به قول خودشان " تيريپ خفن ميزنن"!
از اينها که بگذريم حتما زياد هم شنيدهايد که در فلان کشور يک عده شيطان پرست يک آدم را تيکه تيکه کردند يا خوردند يا فلان جنايت را انجام دادند.
لذا بر آن شديم تا در مورد شيطانپرستی و شيطانپرستان تحقيقی اجمالی به عمل آوريم.
هـدف تحقيـق
هدف از اين تحقيق شناساندن انواع شيطان پرستی و گروهها، سنبلها، اعتقادات و اعمال شیطانپرستان میباشد.
روش تحقیـق
در این تحقیق از روش توصیفی- تاریخی استفاده شده است.جهت گردآوری مطالب در این تحقیق از کتاب، مقالات و اینترنت استفاده شده است.
شـرح واژه هـا و اصطلاحـات
* مسیحیان جودو : عرفان مسیحیت یهودی، کابالا( فرقه ای با تلفیق ادیان یهودیت و مسیحیت البته با تحریفات فراوان ).
* داسنی : پیروان فرقه باستانی ایزدی که بعدها به یزیدیان معروف شدند.
* ملک طاووس : شیطان در فرقه یزیدیه با این نام یاد می شود.
* پنتاگرام : ستاره پنج پر که از مهمترین و قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است.
* زقوم : درختی در جهنم با میوه ای بسیار تلخ که جهنمیان از آن می خورند.
فصـل دو) تاریخچـه شیطـان پرستــی
شايد عده ای شيطان پرستی را آئینی مدرن و نهايتا مربوط به قرن ۱۶ - ۱۵ ميلادی بدانند اما واقعيت چيز ديگريست. شايد بتوان تاريخچه شيطان پرستی را به قرون اوليه پيدايش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده اين حرف را تصديق ميکند که شيطان پرستی در نواحی امريکای لاتين، امريکای جنوبی و افريقای مرکزی به قرن ها قبل از ميلاد مسيح برميگردد و قبايلی که آثاری از آنها باقی مانده است اين احاديث را تصديق ميکنند. در اکتشافات به دست آمده در امريکای جنوبی يکی از قبايل اين قاره که اعتقاد بسياری به خوب و بد داشتند شيطان را پرستش ميکردند و حتی قربانی هايی را از انسان به شيطان هديه ميکردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد موميايی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن اين انسانها (که در آنها بيشتر زنان به چشم ميخورند) است. در افريقای مرکزی و در دشتها و کويرهای سوزان اين قاره نيز در قبايلی که معروفترين آن قبيله "اوکاچا" میباشد، شيطان به عنوان قدرت مطلق زمين و آسمان و پديد آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد و حتی قربانی هايی نيز در مواقع خاص به آن اهداء ميشد. ذکر اين نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شيطان لحظه های خاصی بوده است.
تاريخچه شيطان پرستی به سالهای بسيار دور بر ميگردد که بعدها اين آئین و سنت به صورتهای ديگر نمود پيدا کرد که چيزهايی از گذشته چه با تحريف و چه بدون تحريف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است. البته شيطان پرستی در زمان پيدايش زبان و خط و زمان مادها، سومريان، بابليان و ... نيز ادامه داشت تا در قرون ۱۴ -۱۵ ميلادی شيطان پرستی نوين به وجود آمد.
مبـدا شیطـان پرستــی
مبدا شيطان پرستی قديمی همانطور که گفته شد به قرون اوليه آدمی بر می گردد. در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چيزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسليم ميشدند و سجده ميکردند. شيطان پرستی قديمی بر اساس سنتهـای خداپرستــی و شيطان پرستی واقع نشده است و نميتواند اينگونه باشد لذا آنها برای اينکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند و مسلما اين قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است به ستايش و پرستش موجودی فوق طبيعی و دهشتناک که قدرت فوق العاده ای دارد میپرداختند که مبدا شيطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
اما مبدا شيطان پرستی جديد؛ آيا واقعا در ابتدا شيطان پرستی وجود داشته است يا در ابتدا جادوگری وجود داشته است، معلوم نيست؛ اما عنوانی که مسلما قدرت بيشتری دارد اين است که جادوگری ابتدا وجود داشته و سپس شيطان پرستی نوين از آن شکل گرفته است. شيطان پرستی جديد را پاره ای از انگليسيان که گفته ميشود از نجيب زادگان بوده اند به راه انداخته اند برای اينکه از قدرت شيطان و قدرت تاريکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شيطان پرستی نوين برگزار ميشود. در حقيقت شيطان پرستی نوين در انگلستان و در حدود قرون ۱۵-۱۶ ميلادی به وجود آمد. البته تغييرات بسياری نسبت به شيطان پرستی قديمی و قرون وسطايی داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شيطان همچنان باقی مانده است و اين چيزيست که نميتوان خط بطلانی بر روی آن کشيد.
فصـل سـه) سیر تاریخی شیطان پرستی:
شيطان پرستی قديمی
شيطان پرستی قديمی شيطان پرستی ای است که به قرون وسطا برميگردد،؛ با اينکه همانطور که در تاريخچه شيطان پرستی ذکر گرديد شيطان پرستی به قبل از ميلاد مسيح برميگردد اما اصولا شيطان پرستی قديمی را مربوط به قرون وسطا میدانند. موضوعی که امروزه درباره شيطان پرستی قديمی وجود دارد و در برخی کتابها ديده ميشود به اين مطلب برميگردد که اصولا شيطان را کليسا به وجود آورد تا تمام بديها و پليديها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشريت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نيز که در قرون وسطا از قدرت زيادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سياه به عنوان پيروان شيطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند. البته اين يک نظريه ای است که آنچنان که بايد و شايد نمیتواند قدرت داشته باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند. زيرا قبل از مسيحيت و در زمانهای حضرت ابراهيم و حضرت موسی و حتی بسيار قبل از آنها شيطان پرستی وجود داشته و چيزی به عنوان شيطان مسلما وجود دارد زيرا اگر وجود نداشت هيچگاه آدم و حوا به زمين سقوط نمیکردند! پس نظريه فوق را میتوان نظريه ای مغرضانه نسبت به مسيحيت و کليسا خواند.
شيطان پرستی قديمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال انجام شده مسلما با شيطان پرستی کنونی بسيار تفاوت دارد. شايد بتوان گفت چيزی که به عنوان شيطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شيطان پرستی قديمی يا قرون وسطايی است که اين شيطان پرستی به طور کلی محکوم شده است و شيطان پرستی جديد با آن به مبارزه برخواسته است اما خوب هنوز عده زيادی آن را قبول دارند و به آن احترام میگذارند و قوانين آن را اجرا میکنند. شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه در قرن ۱۳ میلادی برای نجات شوهر خود مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم میدانند. آنها میگویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد میکرد و مردم را به راه راست میبرد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است! آنها قربانی انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانند و در این میان کودکان بهترین قربانی هستند. ریختن خون در این مراسم نشانهی تقدس این مراسم است (همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است.) انجام اعمال شهوترانی در این مراسم اعمالی است که باید حتما بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهمترین عوامل است و البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام میدادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع خود انجام میگرفت. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام میدادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی میدانند.
شيطان پرستی جديد
شيطان پرستی جديد در انگلستان به وجود آمد و البته زياد نيز تعجب برانگيز نيست زيرا انگليس يکی از کشورهايی است که جادوگران بسياری را داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسياي ميانی و خاورميانه و همچنين اهالی يونان باستان در انگليس ثابت شده است زيرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شيطان پرستی و جادوگری در انگليس نظير محل استون هنج آثاری از تمدن ايران و يونان پيدا شده است و همچنين در کتب شيطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، يونانی و فارسی ( البته هيچکدام نه به صورت کنونی ) وجود دارد. شيطان پرستی جديد بر خلاف شيطان پرستی قديمی اعتقادی به وجود شيطان خارجی ندارد بلکه شيطان پرستی جديد شيطان را در طبيعت و در وجود هر انسانی میداند و اين باطن هر کسی است که شيطان در آن وجود دارد و مراسم شيطان پرستی جديد مراسمی است برای دعوت از شيطان باطنی و حس اهريمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مديون آلت تناسلی آدمی است و ديگر اينکه انسان بايد کاملترين لذت جسمانی و جنسی را در اين دنيا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اينکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنيا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به اين دنيا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند. در مراسم شيطان پرستی جديد مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرين پاشيده میشود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسيحيت ) و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
شيطان پرستي جديد آيينی است دارای شباهت هايی به اومانيسم که انسان را برترين موجود می داند و او را تنها در برابر خود مسئول می داند:
Anthon lavey: "There is no heaven of glory bright, and no hell where sinners roast. Here and now is our day of torment! Here and now is our day of joy! Here and now is our opportunity! Choose ye this day, this hour, for no redeemer liveth!"
آنتون لاوي: " خداي باعظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب میشوند هم نيست . اينجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست ! حالا و اينجا روز خوشی ماست ! اينجا و حالا فرصت ماست ! اين روز، اين ساعت را انتخاب کن که زندگی رهايی بخشی نيست !"
شيطان پرستی جديد به خدايی اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايی می تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفی شناخته می شود . شيطان در اين اعتقاد نماد نيروی تاريکی طبيعت ، طبيعت شهوانی ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است. اين اعتقاد دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز يکی دو نوع آن همگی دارای اصول زير می باشند:
Atheism - : خدايی در شيطان پرستی وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگی بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستی، خدايی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود يک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده.
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايی است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را برای کارهاي روزانه آماده مي کنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
شیطان پرستی به چهار دسته شیطان پرستی فلسفی، شیطان پرستی لاوی، شیطان پرستی دینی و شیطان پرستی گوتيک(شرپرستی) تقسیم می شود.
شیطان پرستی فلسفی
به طور غیر رسمی و گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor LaVey) میدانند؛ همان بوجود آورنده انجيل شيطاني(satanic bible). او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبس میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای "جهان واقعی" را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئات گرفته است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشته است.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب "انجیل شیطان" و دیگر آثارش آمده تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (1966) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک دو سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. "شیطان" در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانهی کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشهای انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسوب به لاوی خلاصه میشود:
1- شیطان میگوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست.
2- شیطان میگوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3- شیطان میگوید: دانش معصوم به جای فریب دادن ریاکارانه خود.
4- شیطان میگوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5- شیطان میگوید: انتقام و خونخواهی کردن به جای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند.)
6- شیطان میگوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران به جای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی.
7- شیطان میگوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، به دلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه می باشد او را پستترین حیوان ساخته است.
8- شیطان تمام آن چیزهایی را که گناه شناخته میشوند ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
9- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی، انتظار بازپس گرفتن از دیگران،(آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی ناکافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات !
لاوی سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از به دست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه به دست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات (غیر انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
شیطان پرستی دینی
گرایشهای شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشهای شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز این است که شیطان پرست باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته میشوند قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند. آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را به وسیله فلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول این است که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک بردهی پست و به خاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:" تو مطمئنا نمیمیری، چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان فلسفی، "شیطان پرستان معاصر" میگویند.
شيطان پرستي گوتيک
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشود. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان"، " بزکشي "، "قربانی کردن دختران باکره" و "نفرت از مسیحیان" هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دسته بندی شده است. (کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490م) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت) کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است..
شيطان پرستي نزديکي زيادي به جادوگري دارد و دنياي آن پر از افسانه هاي گوناگون، شياطين متعدد و افراد مختلف خصوصا جادوگران در ارتباط با آنها است. در دنياي امروز هم کشورهاي مختلفي داراي کليساي شيطان هستند مانند کشورهای امريکا، انگليس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف ادعاي شيطان پرستان جديد که بر اساس متون انجيل شيطاني بر عدم کودک آزاري و آزار حيوانات پافشاري مي کنند اما وحشتناک ترين اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهي انجام مي شود.
انجيل و کليسای شيطانی
انجيل شيطانی کتابي است که شيطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنين استفاده در مراسم خود استفاده ميکنند . اين کتاب شامل کلمات عبری و یونانی و انگلیسی است که برخی از اين کلمات هنوز معنی دقيق آن کشف نشده است اما چيزی که ميتوان فهميد اسامی شيطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شيطان پرستان است. در اين کتاب بسياری از دعاهای آن بر خلاف دعاهای مسيحيت و انجيل است و همچنين بسياری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شيطان به عنوان قدرت مطلق است.
کليسای شيطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شيطان پرستی استفاده ميشد و جايی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شيطان پرستان قديمی و انجام مراسم خود در آن بود. اما امروزه کليسای شيطان پرستی محلی است برای عبادت شيطان پرستان که اکثرا به صورت زير زمينی به کار خود ادامه ميدهند و در شيطان پرستی جديد اين مکان به نام کليسای شيطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار ميگرفت که اکنون محلي است برای انجام اکثر مراسم شيطان پرستی جديد.
به قسمتهایي از انجيل شيطان پرستان که از کتاب The Witches گردآوری شده اشاره ميشود. البته مانند همه کتب در اديان مختلف، اين کتاب نيز به ستايش شيطان و قدرت طلبی از او میپردازد. همانطور که گفته شد در اين کتاب کلمات و جملات عبری نيز وجود دارد. اين دعاها اکثرا در مراسمهای شيطان پرستی مورد استفاده قرار ميگيرد:
(به نام خدای بزرگ ما؛ شيطان؛ به شما فرمان ميدهد که از دنيای سياه بيرون آييد. به نام چهار شهريار سياه جهنم؛ پيش آييد. شيطان؛ جام باده لذت را بردار. اين جام پر از اکسير زندگی است؛ و آنرا با نيروی جادوی سياه انباشته کن . اين نيرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است.)
( ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ ها و ريختن خون شاد ميشوی؛ تو در ميان سايه های قبور ميگردی؛ تو تشنهی خون هستی و بشر را تهديد ميکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانيان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بيرون بيا ...) همانطور که مشخص است انجيل شيطان پرستی کتاب خاصی نيست و همانند همه کتب اديان به ستايش و تسبيح و درخواست کمک از پروردگار خود ميکند. لذا نميتوان گفت اين کتاب نوشته های پيچيده ای است که هيچکس توان فهم آن را ندارد. البته اين درست است که جملات عبری و یونانی در اين کيش وجود دارد اما مسلما آن چنان مورد توجه نيست زيرا اکنون انجيل مسيحيت نيز در خود حاوی کلمات عبری است که دکترين کليسای رم آن را بسيار رواج ميدهند.
پنتاگـــرام:
ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود ( آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند. آنها معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کند.
می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت ( شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم.)
مورخان زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در دورهی رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر