ایران با کدام یوسف می خواهد خواب های شومش را تعابیر حقوق بشری کند؟
یکی از مقامات بلندپایه ی دولت ایران گفته است دولت این کشور آماده است تا شماری از سربازان جان برکف خود از گردان های عاشورا و الزهرای سپاه پاسداران به مثابه ی سربازان حافظ صلح به لندن بفرستد.
به گزارش ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت ایران، سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین سپاه پاسداران در جمع فرماندهان حوزهها و پایگاهها ناحیه کربلا در تهران در واکنش به آنچه "سرکوب وحشیانه معترضان در انگلیس" توصیف شده گفت "گردان های یاد شده آماده اند به عنوان نیروهای پاسدار صلح به لندن اعزام شوند".
دیروز هم احمدی نژاد در واکنشی که همیشه از دولت ایران سر زده از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا با میانجی گری مهر ختمی بر درگیری های انگلستان بزند. رئیس جمهور ایران ادعا می کند در کشورهایی که دم از حقوق بشر می زنند، حقوق بشر زیر پا می شود.
سردار نقدی در پی سخنانشان افزود: "با کمال تاسف، جنایت ها و خشونت های رژیم مستبد پادشاهی انگلیس علیه محرومان این کشور با شدت ادامه دارد و نه تنها نصایح دلسوزان در رفتار و عملکرد مسئولین و پلیس سرکوب گر این رژیم هیچ تاثیری ندارد، بلکه شاهد این هستیم که محرومان این کشور، مشتی دزد و غارتگر لقب میگیرند".
به گزارش ایرنا، رییس سازمان بسیج سپاه پاسداران گفته " اگر مجمع عمومی سازمان ملل تصویب کند سازمان بسیج آماده است تعدادی از گردان های عاشورا و الزهرا را به عنوان نیروی پاسدار صلح و حائل میان نیروهای سرکوبگر رژیم پادشاهی و مردم انگلیس به لندن، لیورپول و بیرمنگام اعزام کند تا ناظر بر اجرای حقوق بشر و به عنوان نیروی بازدارنده از اعمال خشونت انجام وظیفه کنند".
سردار نقدی به نوعی انگیزه خود و مقامات جمهوری اسلامی از واکنش نشان دادن به ناآرامی های اخیر در لندن و سایر شهرهای انگلستان را با تحولات دو سال گذشته پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران مرتبط دانسته و گفته "چرا باید پول مالیات دهندگان انگلیسی صرف راه اندازی شبکه تفرقه افکن بی بی سی فارسی و هدایت و حمایت از فتنه گران سال 1388 شود؟"
تا جایی که بر همگان روشن است ایران کشوری بوده که همیشه به دنبال ایجاد سروصدا است. تا صدایی در جایی بلند می شود جمهوری اسلامی ایران به گفته ی خودشان تشر می زنند که "واویلا!". دولت این کشور گفته است حاضر به همکاری و میانجی گری میان مردم محروم، که رسانه های دولتی و محافظه کار در ایران از شورش های این هفته در شماری از شهرهای انگلستان با عنوان "قیام محرومین" یاد می کنند، و دولت انگلستان شده است. این پندار ایران فی نفسه عریضه کردن بر خود است.
نخست اینکه ایران اگر می توانست فریادهای مردمی را بخواباند بی گمان پیش می توانست در رویدادهای پساانتخاباتی سال 88 خود کاری بکند، هر چند دولت و رسانه های داخلی ایران ادعا می کردند این "فتنه"ای بیش نیست. کشتن افراد بیگناه، تجاوز جنسی به هم میهنان و خواهر و برادر دینی خود، شکنجه ی بازداشت شدگانی که بدون دلیل تاکنون در زندان به سر می برند، همه و همه نشان از این دارد که نیروهای حافظ صلح باید به ایران وارد شوند نه اینکه سپاه پاسداران آش داغتر از کاسه شوند و بخواهند برای فرونشاندن آتش جنگ در بریتانیا اظهار آمادگی کنند.
دوم؛ اگر حال که دولت ایران دم از حقوق بشر و زیرپا رفتن حقوق بشر در انگلستان می زند و درگیری را به "قیام" تعبیر می کند چرا خودش اجازه نمی دهد تا آقای احمد شهید، نماینده ی بررسی امور از سوی سازمان مللی که حال ایران از شورای امنیتش خواهان صدور اجازه است اجازه ی ورود نمی دهد تا نشان دهد آیا در واقع ایران هواخواه حقوق بشر است یا خود یکی از بزرگترین جنایتکاران حقوق بشری است؟ اگر پاسداری از حقوق بشر توسط نیروی پاسداران امکان پذیر است و این نیرو سنگ بلای حقوق بشر در انگلستان می خواهد بشود، چرا همین سپاه کشتارهای گروهی فراوانی راه انداخته است؟ یکی از نمونه های کشتار دسته جمعی و گروهی توسط سپاه پاسداران همان کشتار دسته جمعی افغانستانی ها است که در ماه سرطان سال روان در استان سیستان و بلوچستان کشف شد. این هم گونه ای از پاسداری از حقوق بشر آن هم در برابر همسایگان است.
سوم؛ ایران با این سیاست بازی های خارجی اش در این بحبوحه که خود از یک سو شاهد درگیر مسائل انتخابات مجلس نمایندگان و از دیگر سو زدوبندهای سیاسی ایجاد شده میان اصلاح طلبان و اصولگرایان را به تماشا نشسته است، با فداکاری های فراوان – یا به گفته ی خودشان حسین فهمیده شدن – و پرچم حقوق بشر را به دست گرفتن و پشتیبانی از آن همچون داستان کهنی است که در آن خری تا گردن در مرداب فرو رفته بود و از سویی دیگر می دید که دو خر با هم گلاویز شده اند. او در چنین وضعیتی فریاد برمی آورد:" من قبلا در دادستان بوده ام. بهتر است بیایید مرا از این مرداب بیرون بکشید تا قضاوتی عادلانه میان شما دو تن بکنم."
نگاهی ژرف به این سخنان نشان می دهد که ایران در چنین مسائلی به یک سیاست کهن دست می زند، سیاستی که قاتلان فیلم های سینمایی به کار می برند. این سیاست بدین گونه است که قاتل خود بر سر جنازه ی مقتول، در حالی که بازرس پولیس در حال بررسی و بازجویی است، پا به میدان می گذارد تا وانمود کند که او می خواهد با مظنون واقع نشدن بازپرس را در دستگیر کردن قاتل همیاری کند، غافل از اینکه در پایان خودش به مثابه ی قاتل اصلی دستگیر می شود.
۱ نظر:
چرند نوشتی.
ارسال یک نظر